اگر انسان منقرض شود چه اتفاقی برای جهان میافتد؟!
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۹۶۱۴۲
اگر انسان منقرض شود، چه اتفاقی برای خانهها، مدارس، محلهها و شهرهای ما خواهد افتاد؟ چه کسی به سگها غذا خواهد داد؟ چه کسی چمنها را خواهد زد؟ اگرچه این موضوع رایج فیلمها، برنامههای تلویزیونی و کتابها است، اما پایان بشریت همچنان موضوع عجیبی برای فکر کردن است.
به گزارش فرادید، اگر انسانها از جهان ناپدید میشدند و شما میتوانستید یک سال بعد به زمین بازگردید تا ببینید چه تغییراتی رخ داده، نخستین چیزی که متوجه آن میشدید سکوت دنیا بود، اینکه چقدر مردم، ساختمانها، ماشینها، آسمان و همه چیز سروصدا تولید میکرد، اما در غیاب انسانها تمام آن سروصداها متوقف شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مرحلهی بعد، متوجه تغییرات آب و هوایی میشوید. یک سال پس از رفتن انسانها از روی کرهی زمین، آسمان آبیتر و هوا صافتر شده است، باد و باران سطح زمین را پاک کردهاند و تمام دود و گرد و غباری که انسانها تولید کرده بودند از بین رفته است. طولی نمیکشد که حیوانات وحشی پا به شهرهایی میگذارند که زمانی شلوغ و پرتردد بودند.
حالا خانهتان را یک سال پس از نبود انسانها در دنیا تجسم کنید. به داخل خانه خود میروید. از آنجا که سیستمهای آب پمپاژ دائمی نشدهاند و یک قطره آب در لولههای آب نیست، بهتر است تشنه نباشید. اگر کسی ماشینهایی که آب را پمپاژ میکنند مدیریت نکند، آبی هم برای مصرف وجود ندارد.
اما آبی که زمان رفتن انسانها از زمین در لولهها مانده با نخستین سرمای ناگهانی و زودگذر زمستان در لولهها منجمد شده و آنها را میترکاند.
برقی هم در کار نیست، چون نیروگاهها کارشان متوقف شده است و هیچ کس بر آنها نظارت نمیکند و تامین سوخت پایان یافته است؛ بنابراین خانه شما تاریک است، بدون چراغ، تلویزیون، تلفن یا کامپیوتر!
خانه شما پر از گرد و خاک شده است، در واقع گرد و خاک همیشه در هوا بوده، اما ما متوجه آن نمیشدیم، چون سیستمهای تهویه مطبوع و بخاریهای ما هوا را به اطراف پراکنده میکردند. همانطور که داخل اتاقهای خانه قدم میزنید، گرد و غبار را هم به این طرف و آن طرف میبرید، اما بعد از رفتن شما، هوای داخل خانه ساکن شده و گرد و غبار همه جا را میگیرد.
علفهای حیاط رشد کردند تا جایی که آنقدر بلند و شلخته شدند که دیگر رشد نمیکنند. علفهای هرز جدید ظاهر شدند و همه جا ریشه کردند. گیاهان زیادی که تا به حال ندیدهاید در حیاط شما رشد کردند. هر بار که بذری از درخت به زمین میافتد، ممکن است یک نهال کوچک رشد کند و هیچکس نیست که آن را بیرون بکشد یا قطع کند.
متوجه میشوید جمعیت حشرات هم بیشتر شده است. حتما به یاد میآورید که انسانها برای از بین بردن حشرات، هر کاری که میتوانستند انجام میدادند. آنها به زمین و هوا اسپری حشرهکش میپاشیدند و زیستگاه این حشرات را نابود میکردند. به پنجرهها پرده و توری میزدند و اگر باز هم فایده نداشت با مگسکش به جان حشرات میافتادند، اما حالا در غیاب انسانها، حشرات بازگشتهاند و کسی مزاحمشان نمیشود.
چه بر سر خیابانها میآید؟در همسایگی شما، هر موجود زندهای مشغول پرسه زدن است. اول کوچکترها: موشها، راکونها، راسوها، روباهها و سگهای آبی. این مورد آخر شاید برایتان تعجبآور باشد، اما آمریکای شمالی روزگاری پر از سگهای آبی بود. بعد حیوانات بزرگتر: گوزن، گرگ صحرایی و گاهیاوقات خرس. سال اول شاید نه، اما بالاخره این اتفاق میافتد.
بدون چراغ برق، ریتم دنیای طبیعی به حالت اولیه خود بازمیگردد. تنها نور، نور خورشید، ماه و ستارگان است. جانوران شب خوشحالند از اینکه آسمان تاریکشان را پس گرفتهاند.
آتش سوزی اغلب رخ میدهد. صاعقه ممکن است به درخت یا مزرعهای برخورد کند و دشتستانها یا خانهها و ساختمانها را به آتش بکشد. بدون حضور انسانها برای خاموش کردن آتش، آتشسوزی ادامه مییابد تا خودبخود خاموش شود.
در اطراف شهر چه تغییراتی رخ میدهد؟تنها پس از یک سال، سازههای بتنی نظیر جادهها، بزرگراهها، پلها و ساختمانها تقریباً شکلِ ظاهری یکسانی پیدا میکنند. اگر پس از یک دهه به زمین بازگردید متوجه شکافهای ایجادشده روی آنها میشوید که گیاهان کوچک لابلای آنها شروع به رشد کردهاند. دلیل این تغییرات این است که زمین دائماً در حال حرکت است و این حرکت با فشار توام است و فشار ترک ایجاد میکند.
با گذشت زمان، جادهها شروع به فرو ریختن میکنند و در نهایت آنقدر ترک میخورند که شبیه شیشههای شکسته میشوند و حتی درختها از میان آنها شروع به رشد کردن میکنند.
پلها با پایههای فلزی و تیرها و پیچهایی که پلها را بالا نگه داشتند نیز زنگ زدهاند. اما پلهای بتنی بزرگ و بزرگراههای بینایالتی، قرنها دوام میآورند.
پلها و لنگرگاههایی که انسانها روی رودخانهها و نهرهای سراسر دنیا زدهاند، فرسوده شدهاند. مزارع به طبیعت بازگشتند. گیاهانی که میخوردیم شروع به ناپدید شدن کردند. دیگر خبری از ذرت یا سیبزمینی یا گوجهفرنگی نیست.
حیوانات مزرعه طعمه آسانی برای خرسها، گرگهای صحرایی و پلنگها شدند. حیوانات اهلی چطور؟ گربهها وحشی شدند، اگرچه بسیاری از آنها توسط حیوانات بزرگتر از خودشان شکار شدند. بیشتر سگها نیز زنده نماندند.
پس از هزار سال، دنیایی که ساکن آن بودید به طور مبهم قابلتشخیص است. برخی چیزها باقی میماند و این ماندن به مواد سازندهی آنها، آب و هوایی که در آن قرار دارند و فقط شانس بستگی دارد.
یک ساختمان آپارتمانی اینجا، یک سالن سینما آنجا یا یک مرکز خرید در حال فروپاشی، یادگارهای یک تمدن گمشده خواهند بود. امپراتوری رم بیش از ۱۵۰۰ سال پیش فروپاشید، اما برخی از بقایای آن را امروزه هم میبینید.
اگر این اتفاق (ناپدید شدن انسانها از روی زمین) واقعاً روی بدهد، نحوه رفتار ما با زمین آشکار خواهد شد. دنیای امروز ما بدون ما نمیتواند دوام بیاورد و اگر ما نیز به آن اهمیت ندهیم نمیتوانیم زنده بمانیم. تمدن نیز برای بقاء خود مانند هر چیز دیگری به نگهداری مداوم نیاز دارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: زمین انسان قیمت طلا و ارز قیمت موبایل انسان ها یک سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۹۶۱۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از هنرآفرینی هنرمندان نصفجهان در قطب عاشقی عالم، «کعبه»
اصفهان از گذشته تا کنون، زادگاه هنرمندان زیادی است که با ذوق و خلاقیت، توانستهاند در مسیر عقاید و آرمانهای خود زیباییهای زیادی پدید آوردند؛ آثاری که هر چقدر از خلق آنها بگذرد، باز هم تازه است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هنر، ارزشمندتر از طلاست و هنرمندان، کیمیاگرانیاند که به خوبی میتوانند با خلاقیت و ابتکار خود، آثاری پدید آوردند که آوازهاش در سراسر دنیا بپیچد؛ اصفهان نیز بهعنوان مهد فرهنگ و هنر، در دل خود فرزندانی پرورش داده که میراث دار فرهنگ، این سرمایه بزرگ ملی شدند؛ چه مرد باشند و چه زن؛ چه هنرمندانی که از نسلهای قدیم هستند و امروز، تجربیاتشان، توشه راه ماست و چه هنرمندان جوانتر که تلاش میکنند با حفظ اصالت و سنت، هنر را به دیدگان هدیه کنند.
رضا بدرالسماء یکی از هنرمندان بهنام نگارگری است که آوازه او فراتر از مرزها نیز پیچیده است که درباره یکی از تجارب متفاوت خود حین نگارگری اظهار میکند: در نزدیکت رین مکان به خانه خدا در حال طراحی بودم و این سعادتی برای من بود؛ نکته جالب اینکه وقتی چشمم به موج جمعیت که دور کعبه حرکت میکرد افتاد، دیدم که این گردش در آنجا به کل گردش عالم برمیگردد و احساس کردم که نگارگری هم از همین گردش دورانی به در خانه خدا اقتباس شده، در واقع در همه عالم و سلولها اینگونه است و همه به دور مبدایی است که از آن جدا شدند، حرکت میکنند تا به آن نزدیک شوند که همان از کثرت به وحدت رسیدن است.
وی ادامه میدهد: اثر «سرآغاز» همان خانه کعبه است که طواف حجاج، دور آن را با نقوش نقاشی ایرانی داریم؛ در واقع از نزدیک دیدم که هنرمندان چطور توانستند هنر نگارگری را خلق کنند و و دیدم که اقتباس آنها از گردش همین جاست.
عیدی بزرگی نصیب من شداین نگارگر اصفهانی همچنین درباره تجربه متفاوت خود در ابتدای سال خاطر نشان میکند: میخواستم سال را کنار شهدا آغاز کنم و همانجا عیدی خود را گرفتم؛ وقتی از تلویزیونهای نصب شده، پیام نوروزی رهبر انقلاب پخش میشد، اثر خود با نام «یا مقلب القلوب» را کنار ایشان دیدم و واقعاً حس خوبی داشتم؛ عیدی بزرگی نصیب ما شد که افتخار بزرگی بود، ما بارها به واسطه آثاری مثل شهدای منا که در راستای انقلاب، خلق شده چند باری خدمت رهبر انقلاب رسیدیم و ایشان هم هنر را دوست دارند و تاکید دارند با زبان هنر، انقلاب را بیشتر معرفی کنیم و مظلومیت فداییان اسلام از صدر اسلام و رشادتهایی که تا کنون داشتند را با هنر نشان دهیم.
آمنه بدرالسماء، از دیگر هنرمندان اصفهانی و فرزند رضا بدرالسماء اظهار میکند: علاقه زیادی به هنر داشتم با این حال زندگی من در کنار پدرم بی تأثیر نبوده زیرا غیر از تربیت پدرانه، مرا با دنیای هنر آشنا کرد؛ همچنین مادرم پشتوانه بزرگی برای من بود و بیش از اندازه تشویقم میکرد، همچنین مشکلات را طوری مدیریت میکرد تا پدرم در آرامش بتواند به کار خود برسد.
وی میافزاید: اخلاق هنرمندان باید بسیار لطیف، مهربان و پر از عشق باشد و معمولاً احساس خود را با اثر خود بیان میکنند؛ افتخار داشتم در کنار پدرم باشم و ایشان اینقدر بزرگمنشانه از اصالت و سنتهای ایرانی بودن، فرهنگ و اصفهان برای من گفتند که از بچگی، زیست هنرمندانه داشتیم.
این هنرمند ادامه میدهد: پدر خیلی علاقه داشتند که باید رسالت خود را به نوعی تمام کنیم و به من میگفتند که به عنوان یک بانوی هنرمند، باید فضای ذهنی خود در حالی که سنتها را حفظ میکنی، به تصویر بکشی، در عین حال با مخاطبی که همسن یا متعلق به نسل بعد از تو است ارتباط برقرار کنی.
مکتبی شایستهتر از اصفهان نیستاحمد مراتب، پیشکسوت آواز نیز در خصوص پیشینه موسیقی در اصفهان اظهار میکند: مکتب آواز اصفهان و شیوه یا سبک، هرکدام معانی و ترجمان خود را دارد و بسیار زمان میخواهد تا دربارهاش صحبت کنیم اما اگر قرار باشد روزی درباره آن حرف بزنیم، مکتبی شایستهتر از اصفهان نیست.
وی ادامه میدهد: اصفهان از دیرباز حرفی برای گفتن داشته و مفاخر بزرگی را به عرصه موسیقی ایران و خارج از ایران معرفی کردهاست؛ از زمان سید رحیم اصفهانی و شاگردان ایشان، مرحوم سید حسین ساعتساز، مرحوم حاج اصفهانی که استاد من هم بودند و که هرکدام ستاره درخشانی در فرهنگ و هنر و آواز اصفهان به حساب میآیند.
این پیشکسوت آواز خاطر نشان میکند: الان هم اساتید زیادی در اصفهان داریم که جزو برجستهترین استادان ایران هستند و در رشتهها گوناگون، چه آواز و چه ساز، فعالند؛ امیدواریم شایستگی این را داشته باشند که جا پای بزرگان بگذارند و عظمتی که اصفهان در فرهنگ و هنر، مخصوصاً موسیقی داشته است، حفظ و به آیندگان بسپارند.
تاج سر آواز ایرانمراتب با بیان اینکه اخلاقمداری برای یک هنرمند، بسیار مهم است، میگوید: استاد تاج، یکی از نوادر اساتیدی است که شخصیت اخلاقیاش با وجود اینکه پهلوان آواز بود، زبانزد بود؛ همین بود که شاگردان را به سوی خود جذب میکرد، از ۱۲ سالگی و مدت ۱۸ سال حتی در سفر، در رکاب او بودم و از حضورش استفاده کردم؛ اخلاق، منش و انسانیت او بزرگترین شایستگی او بود.
وی ادامه میدهد: بارها گفتهام که تاج، تاج سر آواز ایران بود اما بابت این تاج، از کسی باج نگرفت و هیچ تفاخری نداشت؛ من حتی یک غیبت از او نشنیدم و همه شاگردان شیفته اخلاق او بودند؛ اخلاق نیک با همه مردم، مسئله مهمی برای کسانی است که میخواهند در عرصه هنر ماندگار شوند.
پیشکسوت آواز خاطر نشان میکند: حدود ۲۰ سال قبل، در راستای آوازهای آئینی، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا اذان و دعاها با لحن موسیقی ایرانی ادا شود، زیرا در قدیم افرادی که اذان گوش میکردند رادیو نداشتند که بخواهند از لحن عرب استفاده کنند و آقایان دماوندی، تاج از جمله افرادی هستند که در این عرصه صحبت کردند، همچنین سید جواد ذبیحی که دعاها و ادعیه را با آوازهای ایرانی خواند و این والاترین خدمت ایشان بود.
اذان گفتن در کعبه، به سبک شیعیانمراتب با اشاره به اینکه سال ۱۳۵۴ و عید غدیر، در حال خواندن اشعاری در حضور چندی از علما و اصفهانیها که مقابل خانه کلبه و ناودان طلا دور هم جمع میشدند بودم، ادامه میدهد: آن شب امام موسی صدر، مهمان شاه عربستان بود و در عین طواف صدای من را شنید، فردای آن روز از ایشان دعوت کردیم که به هتل ما بیاید و موقع رفتن گفت که فردا، تمام سلاطین و پادشاهان اسلامی وارد خانه کعبه میشوند و خانه خدا با گلاب قمصر اصفهان عطرآگین میشود، میخواهم صحبت کنم بر بام کعبه اذان بگویید؛ خلاصه که مسئولین، موافقت کردند و بعد از برنامهها از جمله قرائت قرآن توسط عبدالباسط، علی رغم تاکید بر ادامه اذان تا «اشهد ان محمد رسول الله»، به طریقه شیعیان و با «اشهد ان علیا ولی الله» اذان گفتم و این بالاترین افتخار من در تمام عمرم بود؛ جالب اینجاست که با توجه به شرایط عربستان، حتی یک نفر هم به این کار من اعتراض نکرد و این از عنایات الهی بود.
وی در پایان میگوید: امیدوارم نام اصفهان همانطور که شایسته است به عنوان یک کلان شهر و حتی جهان شهر، به افتخار و بزرگی برده شود.
به گزارش ایمنا، تکریم و معرفی هنرمندان، مخصوصاً دیار هنرخیز اصفهان، وظیفه همه ماست؛ هنرمندانی که در هر شرایطی، ذوق و هنر خود را حفظ و تلاش کردند تا به بهترین شکل ممکن، آن را به مردم هدیه کنند و این دیار کم ندارد از این بزرگمردان عرصه فرهنگ و هنر…
کد خبر 748629